سفارش تبلیغ
صبا ویژن
علی

رفتیم بلیت لندن بگیریم، زنه می گه سیاحتیه؟
می گم پـَـ نه پَــ، زیارتیه می خوام برم امامزاده سید ریچارد!

با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی می فروشه؛ نوبت ما که می شه طرف می گه: شمام عسل می خواین؟ پـَـ نه پَــ، دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم!

تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می گشتیم. یه آدم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می خونه. بعد می گه دنبال قبر کسی می گردین؟ پـَـ نه پَــ، دستیار عزرائیلم اومدم ببینم کسی زود تر از موقع نمرده باشه!

زنگِ خونه رو می زنم مامانم می پرسه می خوای‌ بیایی تو؟ پـَـ نه پَــ، می‌خوام ببینم اف اف سالمه یا نه!

رفتیم پایگاه انتقال خون می گه شمام اومدین خون بدین؟ پـَـ نه پَــ، ما پشه ایم اومدیم مهمونی!

ساعت 5-4 صبح زنگ زده... گوشی رو برداشتم به زور دارم جواب می دم... می گه خواب بودی؟ پـَـ نه پَــ، داشتم سر گلدسته ی مسجد محلمون اذان می گفتم صدام گرفته!

خونمون رو عوض کردیم به بابام می گم کی واسه خونه خط می گیری؟
می گه خط تلفن؟
پـَـ نه پَــ، خط نستعلیق روزی دو بار هم از روش بنویسیم!

برای طرح یه شکایت رفتم کلانتری طرف می گه از کسی شکایت دارین؟
پـَـ نه پَــ، اومدم فرار مایکل اسکوفیلد رو از فاکس ریور گزارش کنم!

تو این گرما که سگ تب می کنه رفتم سوپر مارکت می گم یه ایستک بدید، یارو می گه خنک باشه؟
پـَـ نه پَــ، گرم بده می ریزم تو نعلبکی خنک بشه!

می گه امتحانِ چی داری؟ میگم وصایا، می پرسه وصایای امام؟
پـَـ نه پَــ، وصایای الیزابت تیلور!

داریم لوازم می زاریم توی ماشین که بریم مسافرت. همسایمون می گه دارید می رید مسافرت؟
پـَـ نه پَــ، قراره از امشب توی ماشین زندگی کنیم!

به مامانم می گم قوری کجاست؟ می گه می خوای چای بخوری؟
پـَـ نه پَــ، می خوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش در اومد!

رفتم فروشگاه می گم سیخ داری؟
می گه برا کباب؟
پـَـ نه پَــ، برا خاروندن دیافراگمم، از تو دهنم می خوام!

کارت سوخت ماشینو برداشتم دارم می رم، بابام می گه می ری بنزین بزنی؟ پـَـ نه پَــ، می رم آب هویچ بریزم تو باکش نور چراغاش زیاد شه!

مرغ عشقم مرده و درحالی که پاهاش رو به بالاس افتاده کف قفس. دوستم اومده می گه: مرغ عشقت مرد؟ بهـــش گفتم: پـَـ نه پَــ، کمر درد داشته دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس!

یارو تو مترو داره چراغ قوه می فروشه، صداش کردم اومده می گه چراغ قوه می خوای؟ پـَـ نه پَــ، یه لقمه میرزاقاسمی آوردم واسه ناهارم تنهایی نمی چسبید گفتن بیای با هم بخوریم!

به دوستم می گم ببین تُن ماهی تاریخ انقضاش کی است؟ می گه یعنی تاریخ خراب شدنش؟ گفتم پـَـ نه پَــ، تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس، می خوام واسشون جشن سالگرد بگیرم!

بنده خدا چاقو خورده در حد بنز داره ازش خون می ره، بردیمش اورژانس پرستار می گه آوردین بستری کنین؟
میگم پـَـ نه پَــ، آوردیم خون بده، بریم!

تو لباس فرم منو دیده می گه سربازی؟
پـَـ نه پَــ، عضو سیاه لشگر سریال مختارم محل فیلم برداری رو گم کردم!

در پارکینگ و باز کردم برم تو، یارو اومده جلوش پارک کرده می گه می خوای بری تو؟ پـَـ نه پَــ، در رو باز کردم هوای کوچه عوض شه!

تا کمر رفتم تو موتور ماشینم که ببینم چه مرگشه، رفیقم اومده می گه داری تعمیرش می کنی؟
پـَـ نه پَــ، دارم با گِیج روغن درد و دل می کنم!

اومده از خواب بیدارم کرده می گه خوابی؟
پـَـ نه پَــ، دوستم چشم گذاشته منم رفتم زیر پتو قایم شدم، نصف شبی!

با دوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش. دکتر می گه می خوای بینیتو کوچیک کنی؟ پـَـ نه پَــ، اومدیم بکوبیمش، 3 طبقه بسازی!


نوشته شده در دوشنبه 90/8/16ساعت 1:26 عصر توسط علی نظرات ( ) |

دارم به خواهر زاده ام دیکته می گم... رسیده آخر خط، می گه برم سر خط؟
پـَـ نه پَــ، بقیشو رو فرش بنویس!

داشتیم تو خیابون قدم می زدیم که یهو صداى ترمز شدیدى اومد و دو تا پا که یکى عمودى یکى افقى رو هوا بود... خلاصه ملت جمع شدن بالای سر طرف، که در این هنگام راننده پیاده شد و در کمال خونسردى گفت: آقا چیزیتون شد؟
یارو هم با همون وضع و صورت خونى مالى در حالی که به سختى نفس می کشید گفت: پـَـ نه پَــ، خودمو انداختم زمین از داور پنالتى بگیرم!
راننده گفت: نمکدون! منظورم اینه که می خواى زنگ بزنم اورژانس؟
یارو گفت: پـَـ نه پَــ، زنگ بزن برنامه نود، عادل اینا کارشناسى کنن صحنه پنالتى بود یا نه!

تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن. مامان اومده می گه چیزی شکوندی؟
پـَـ نه پَــ، شیشه نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین!

کله صبحی رفیقم می‌خواست بیاد درس بخونیم، بهش زنگ زدم گفتم دوتا نون هم بگیر بیار.
گفت واسه صبحونه؟
پـَـ نه پَــ، واسه ذخیره سازی تو روزای سخت زمستون!

خواهرم از بیرون میاد خونه... می‌بینه پشت سیستمم... می گه کامپیوتر روشن کردی؟ پـَـ نه پَــ، دکتر گفته بشین جلوی مانیتور خاموش زل بزن بهش واسه چشات خوبه!

تو هواپیما نشستم دارم دعا می‌خونم بغل دستیم می‌گه دعا می‌کنی سالم برسی؟
پـَـ نه پَــ، دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم دعا می‌کنم سقوط کنیم!

زنه شکمش اومده جلو، رفیق ما می پرسه این خانم حامله است؟
پـَـ نه پَــ، این زن آقا گرگه ‌است، شنگول رو خودش خورده، منگول رو داده به شوهرش!

کامپیوترم یه ویروس گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده:
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟
پـَـ نه پَــ، می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه، بشه عصای دستم نور چشام!

دم دستشویی عمومی ایستاده ام تا نفر قبلی بیاد بیرون، اومده بیرون، می بینه دارم پیچ و تاب می خورم می گه دستشویی داری؟
پـَـ نه پَــ، دارم با صدای موزیکی که نواختی تمرین رقص عربی می کنم!

یه توپ دارم قلقلیه... پـَـ نه پَــ، می خواستی مکعب مستطیل باشه!
سرخ و سفید و آبیه... پـَـ نه پَــ، زیتونی و نقره ای و سبز یشمیه!
می زنم زمین هوا می ره... پـَـ نه پَــ، زمینو سوراخ می کنه می ره تو زیر زمین، بقله دبه ترشیا!
نمی دونی تا کجا می ره... پـَـ نه پَــ، بنده خط کشم، می دونم دقیقا کجا می ره!
من این توپو نداشتم... پـَـ نه پَــ، داشتی! الان اسکلی داری خاطره تعریف می کنی!
مشقامو خوب نوشتم. بابام بهم عیدی داد... پـَـ نه پَــ، می خواستی دم عیدی بخوابونه تو دهنت!
یه توپ قلقلی داد... پـَـ نه پَــ، تو این گرونی می خوای سویچ لکسوز بهت بده!

شمع های ماشینم سوخته، رفتم تعمیرگاه...
می پرسه عوضشون کنم؟ پـَـ نه پَــ، فوتشون کن تا صد سال زنده باشی!

زنگ زدیم 110 می گم آقا این جا دزد اومده، ما گرفتیمش لطفاً کسی رو بفرستید. می پرسه می خواهید ازش شکایت کنید؟
پـَـ نه پَــ، زنگ زدیم بگیم وسیله همراش نیست شما تا یه جایی برسونیدش، تو خیابون نمونه این موقع شب!

بسته سیگارمو گرفته که از توش سیگار برداره... می گه اِ اِ اِ همین یه نخه؟
پـَـ نه پَــ، این یه دونه چشم گذاشته، بقیه رفتن قایم شدن!

دوستم می گه امروز چندمه؟ می گم یکم. می گه یکم مرداد؟
پـَـ نه پَــ، امروز یکم فروردینه... عیدت مبارک عمو جون یه بوس بده!

به برادرم می گم تلویزیون رو بزن کانال دو... می گه روشنش کنم؟
پـَـ نه پَــ، تو بزن دو... من هُل می دم روشن شه!

به مامانم می گم: فکر کنم دیگه وقتشه از تنهایی در بیام، هر چی باشه بیست و شش سالمه مامان... می گه: یعنی زن می خوای پدرسوخته؟
می گم پـَـ نه پَــ، یه داداش توپول موپول می خواستم روم نمی شه به بابا بگم.

رفتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان. مسئول اونجا می گه: اومدی عیادت؟
پـَـ نه پَــ، اومدم 2 تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم!

به داداشم می گم برو عصای آقاجون رو بیار؛ می گه مگه آقاجون می خواد بره؟
پـَـ نه پَــ، می خواد به اذن پروردگار عصا رو تبدیل به اژدها کنه!

هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم... آمپولا رو دادم به پرستاره... می گه آمپول بزنم؟
پـَـ نه پَــ، توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!

نفس نفس زنون خودم رو رسوندم به اتوبوس. راننده می گه: می خوای سوار شی؟
میگم پـَـ نه پَــ، اومدم سفر خوشی رو براتون آرزو کنم!

همسایه مون می گم تخم مرغ داری؟ می گه می خوای غذا درست کنی؟
پـَـ نه پَــ، می خوام بخوابم روشون تا جوجه بشن بفهمم مادر بودن چه حسی داره!

بهش می گم با من ازدواج می کنی؟ می گه داری بهم پیشنهاد می دی؟
پـَـ نه پَــ، می خوام غیر مستقیم حالیت کنم مامانت تصادف کرده بری بیمارستان!


نوشته شده در دوشنبه 90/8/16ساعت 1:24 عصر توسط علی نظرات ( ) |

دارم به خواهر زاده ام دیکته می گم... رسیده آخر خط، می گه برم سر خط؟
پـَـ نه پَــ، بقیشو رو فرش بنویس!

داشتیم تو خیابون قدم می زدیم که یهو صداى ترمز شدیدى اومد و دو تا پا که یکى عمودى یکى افقى رو هوا بود... خلاصه ملت جمع شدن بالای سر طرف، که در این هنگام راننده پیاده شد و در کمال خونسردى گفت: آقا چیزیتون شد؟
یارو هم با همون وضع و صورت خونى مالى در حالی که به سختى نفس می کشید گفت: پـَـ نه پَــ، خودمو انداختم زمین از داور پنالتى بگیرم!
راننده گفت: نمکدون! منظورم اینه که می خواى زنگ بزنم اورژانس؟
یارو گفت: پـَـ نه پَــ، زنگ بزن برنامه نود، عادل اینا کارشناسى کنن صحنه پنالتى بود یا نه!

تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن. مامان اومده می گه چیزی شکوندی؟
پـَـ نه پَــ، شیشه نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین!

کله صبحی رفیقم می‌خواست بیاد درس بخونیم، بهش زنگ زدم گفتم دوتا نون هم بگیر بیار.
گفت واسه صبحونه؟
پـَـ نه پَــ، واسه ذخیره سازی تو روزای سخت زمستون!

خواهرم از بیرون میاد خونه... می‌بینه پشت سیستمم... می گه کامپیوتر روشن کردی؟ پـَـ نه پَــ، دکتر گفته بشین جلوی مانیتور خاموش زل بزن بهش واسه چشات خوبه!

تو هواپیما نشستم دارم دعا می‌خونم بغل دستیم می‌گه دعا می‌کنی سالم برسی؟
پـَـ نه پَــ، دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم دعا می‌کنم سقوط کنیم!

زنه شکمش اومده جلو، رفیق ما می پرسه این خانم حامله است؟
پـَـ نه پَــ، این زن آقا گرگه ‌است، شنگول رو خودش خورده، منگول رو داده به شوهرش!

کامپیوترم یه ویروس گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده:
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟
پـَـ نه پَــ، می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه، بشه عصای دستم نور چشام!

دم دستشویی عمومی ایستاده ام تا نفر قبلی بیاد بیرون، اومده بیرون، می بینه دارم پیچ و تاب می خورم می گه دستشویی داری؟
پـَـ نه پَــ، دارم با صدای موزیکی که نواختی تمرین رقص عربی می کنم!

یه توپ دارم قلقلیه... پـَـ نه پَــ، می خواستی مکعب مستطیل باشه!
سرخ و سفید و آبیه... پـَـ نه پَــ، زیتونی و نقره ای و سبز یشمیه!
می زنم زمین هوا می ره... پـَـ نه پَــ، زمینو سوراخ می کنه می ره تو زیر زمین، بقله دبه ترشیا!
نمی دونی تا کجا می ره... پـَـ نه پَــ، بنده خط کشم، می دونم دقیقا کجا می ره!
من این توپو نداشتم... پـَـ نه پَــ، داشتی! الان اسکلی داری خاطره تعریف می کنی!
مشقامو خوب نوشتم. بابام بهم عیدی داد... پـَـ نه پَــ، می خواستی دم عیدی بخوابونه تو دهنت!
یه توپ قلقلی داد... پـَـ نه پَــ، تو این گرونی می خوای سویچ لکسوز بهت بده!

شمع های ماشینم سوخته، رفتم تعمیرگاه...
می پرسه عوضشون کنم؟ پـَـ نه پَــ، فوتشون کن تا صد سال زنده باشی!

زنگ زدیم 110 می گم آقا این جا دزد اومده، ما گرفتیمش لطفاً کسی رو بفرستید. می پرسه می خواهید ازش شکایت کنید؟
پـَـ نه پَــ، زنگ زدیم بگیم وسیله همراش نیست شما تا یه جایی برسونیدش، تو خیابون نمونه این موقع شب!

بسته سیگارمو گرفته که از توش سیگار برداره... می گه اِ اِ اِ همین یه نخه؟
پـَـ نه پَــ، این یه دونه چشم گذاشته، بقیه رفتن قایم شدن!

دوستم می گه امروز چندمه؟ می گم یکم. می گه یکم مرداد؟
پـَـ نه پَــ، امروز یکم فروردینه... عیدت مبارک عمو جون یه بوس بده!

به برادرم می گم تلویزیون رو بزن کانال دو... می گه روشنش کنم؟
پـَـ نه پَــ، تو بزن دو... من هُل می دم روشن شه!

به مامانم می گم: فکر کنم دیگه وقتشه از تنهایی در بیام، هر چی باشه بیست و شش سالمه مامان... می گه: یعنی زن می خوای پدرسوخته؟
می گم پـَـ نه پَــ، یه داداش توپول موپول می خواستم روم نمی شه به بابا بگم.

رفتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان. مسئول اونجا می گه: اومدی عیادت؟
پـَـ نه پَــ، اومدم 2 تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم!

به داداشم می گم برو عصای آقاجون رو بیار؛ می گه مگه آقاجون می خواد بره؟
پـَـ نه پَــ، می خواد به اذن پروردگار عصا رو تبدیل به اژدها کنه!

هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم... آمپولا رو دادم به پرستاره... می گه آمپول بزنم؟
پـَـ نه پَــ، توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!

نفس نفس زنون خودم رو رسوندم به اتوبوس. راننده می گه: می خوای سوار شی؟
میگم پـَـ نه پَــ، اومدم سفر خوشی رو براتون آرزو کنم!

همسایه مون می گم تخم مرغ داری؟ می گه می خوای غذا درست کنی؟
پـَـ نه پَــ، می خوام بخوابم روشون تا جوجه بشن بفهمم مادر بودن چه حسی داره!

بهش می گم با من ازدواج می کنی؟ می گه داری بهم پیشنهاد می دی؟
پـَـ نه پَــ، می خوام غیر مستقیم حالیت کنم مامانت تصادف کرده بری بیمارستان!


نوشته شده در دوشنبه 90/8/16ساعت 1:24 عصر توسط علی نظرات ( ) |



به استاد میگم امتحان میان ترم رو بندازید عقب، میگه یعنی یه روز دیگه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ ساعت 23:59:59 ثانیه امشب!!!



**************************



میگه دگرگونی یعنی همون تغییرکردن و متغیر شدن؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یعنی این گونی نه، یک گونی دیگه!



**************************


دوستم دماغشو عمل کرده، یارو بش میگه دوستت بینی عمل کرده؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشته مترو سوار میشده لای در گیــــــرکرده!



**************************


دارم حرف میزنم هی زبونم میگیره، بابام میگه:چته زبونت بند اومده؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام حرف بزنم اینجا بد آنتن میده!!!



**************************


دم کوه زنگ زدم به دوست دانشگام میگم بجنب بچه ها همه جمع شدند منتظر توایم!
میگه بچه های خودمون؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بچه های شیرخوارگاه آمنه رو میگم که منتظرند بیای ژانگولر بازی از خودت درآری بخندند



**************************


تو یه ساختمون نیمه کاره با کلاه ایمنی وایسادم
کارگره میگه مهندس کلاه گذاشتی آجر تو سرت نخوره؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام آقای ایمنی بیاد با هم کلیپ انیمیشن بازی کنیم



**************************


در آسانسورو باز کرده کوبونده تو سر من از درد اشکم در اومده میگه آخی دردت اومد؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دیدم شب جمعه اس به یاد مرده هامون افتادم یه دیده ای تر کردم!!!



**************************


می خواستم به یکی از دوستام زنگ بزنم شمارشو یادم نمیومد به گوشی نیگا می کردم شاید یادم بیاد. بعد خواهرم اومده میگه می خوای زنگ بزنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ با تلفن مسابقه زل زدن گذاشتیم ببینیم کی کم میاره!



**************************


پیک پیتزایی میاد در میزنه. یارو میگه پیتزا آووردی؟!؟!؟
میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم آشغالاتونو ببرم



**************************


نصف صورتم ورم کرده رفتم دکتر، دکتره می گه آبسه کرده؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ باده اون ور صورتم خوابیده!!!



**************************


اومدم به بابام میگم بابا پول بده، میگه مگه پولات تموم شده؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ با اون یه ذره پول تو جیبی رفتم یه بنز خریدم، بقیشم گذاشتم بانک!
میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ با اون دست فرمونت میخوای پول بنزم بهت بدم لابد؟!!!
میگم شما هم مگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ رو بلدی؟! میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ ! فقط تو بلدی !!!



**************************


با دوستم رفتیم بام تهران ... یه یارو تو بانجی جامپینگ داشت بالا پایین میرفت ...
دوستم میگه اگه این کش پاره بشه می خوره زمین داغون می شه؟
پَ نه پَ، می خوره زمین هوا میره نمی دونی تا کجا میره ...



**************************



رفتم به همسایه مون می گم تخم مرغ داری؟
می گه می خوای غذا درست کنی؟
پَ نه پَ ، می خوام بخوابم روشون تا جوجه بشن بفهمم مادر بودن چه حسی داره!!



**************************


رفتم دندونپزشکی به دکتره میگم آقای دکتر این دندون عقلم کج دراومده ... اومدم حسابشو برسی!
دکتره میگه یعنی میگی بکشمش؟!
پَ نه پَ ، گفتم دکتری ، یکم نصیحتش کنی بلکه به راه راست هدایت شه!!!!



**************************



رفتم در خونه رفیقم ...
از پشت آیفون میگه ... تنهایی؟
پَ نه پَ ، خونه محاصره ست ... بهتره خودتو تسلیم کنی


نوشته شده در جمعه 90/7/8ساعت 8:36 عصر توسط علی نظرات ( ) |


کد قالب جدید قالب های پیچک